اسم تو نجانم داد از دامن تاریکی................
شب عطر گل آوورده،یعنی که تو نزدیکی....................
به من نگاه کن برو،فاصله باورم بشه................
در انتظار بودنت عذاب آخرم بشه....................
سـیگاریـــ نــوشـت:
قبلا هم گفتم،جدا موندن از کسی که دوسش داری،فرقی با مردن نداره..................
دلم واسه اینجا تنگ شده بود،خیلی زیاد،با اینکه خیلی وقت نیست اینجا رو دارم اما نوشتن توش یه حس خوبی بهم میده...................
این چند وقت حالم بد بود،منتظر بودم یه خرده بهتر بشم تا دوباره بیام اینجا،تا دیگه نوشتهام به قول یکی از دوستام سیاه نباشه،الان احساس بهتری دارم،عین آدمای مست شدم،دیگه زیاد به چیزی فکر نمیکنم،خیلی خوبه....................
امیدوارم بهتر بشم...........
امشب برای خودم لالایی خواهم گفت تا خوابم ببرد.
برای آن همه دوست داشتنم. برای آن همه عاشق بودنم. برای آن همه خورد شدن و دم نزدنم.
می خوابم تا خوابت را ببینم. تا خواب رقصیدنت را ببینم، تا خواب بوسه زدن بر لبهای گرم تابستانی ات را ببینم.
می خوابم تا وقتی بیدار شدم بدانم که هنوز عاشقم و هنوز تو را خواهم دید و خواهم ستود.
لالایی را خودم می خوانم تا با صدای خودم به خواب خوش دوست داشتنت خلسه کنم.
سـیگاریـــ نــوشـت:
از دوست عزیزم وحــــیـــد
حتی اگه سم هم از دسته تو بگیرم برام شیرینه......................
به قول بچه ها ؛ خدایا این مسیر زندگی ما رو یه بررسی مجدد بفرما..................
به قول بچه ها ؛ آقا ما اصلا اهل زندگی نیستیم،میشه استعفا بدیم؟!
به قول بچه ها ؛
...........جنسمون جور شد،علی علی.............
پ.ن:شاید دیگه ننویسم،حسش نیست اصلا....................
یه روزایی بود که مهربون بودم،با هم خوب بودیم،همش با هم بودیم،اما الان چی؟!
چی کار کردی آخه؟!
منو به چی تبدیل کردی؟!
یه مردی که عین سنگ میمونه،زدنه یه لبخنده ساده برای بچه ها واسش یه رویا شده،کسی که همیشه دلقک جمع بود رو تبدیل کردی به آدمی که اگه ده نفر هم تلاش کنن نمیتونن خنده بیارن رو لباش.............
به خاطر این کارت هیچ وقت نمیبخشمت.............
به خاطر موقعیت هایی که به خاطر تو از دست دادم نمیبخشمت،نذاشتی به اون چیزی که میخوام برسم.....................